دشت میگون شقایق چون دل پرخون نگر
یادگــــار عشق را در خاطــر محزون نگر
داغ هـــــــا درسینه ای گلبرگ های آتشین
چشم تـــررا شبنمی با موج موج خون نگر
رشک آمد دست یغمــــای زمان ازنوش گل
دور گشتم از دیارش اشک و آه اکنون نگر
بررخ دوران هنوز دل سوختن کارمن است
از برای خاطــــــرگل محنت افــــــزون نگر
چون گل سـرخ شقایق یاد او اندر دل است
سوختن را جلوه هــای دشت آتشگون نگر
مانــــده ام با آب چشم و آتش دل ای صنم
گریه ای لیــــــلی کنار بستر مجنون نگر
---------------------------------
لیلی حبیب
جولای 20 2015
ورجنیا
تاریخ : دوشنبه 97/5/1 | 3:26 عصر | نویسنده : laili-HB | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.